به وب‌سایت مرکز خدمات روان‌شناسی و مشاوره سُهِش خوش آمدید
09353511035
تهران، میدان اول تهرانپارس، خیابان 144 غربی، پلاک 7، طبقه دوم
مرکز خدمات روان‌شناسی و مشاوره سُهِشمرکز خدمات روان‌شناسی و مشاوره سُهِشمرکز خدمات روان‌شناسی و مشاوره سُهِش

اعتماد به نفس کودکان

اعتماد به نفس کودکان

زمینه ها و عوامل

دکتر عزیزالله تاجیک اسمعیلی

کودکان زندگی کردن را از اطرافیان می آموزند و خود را در آیینه ارزیابی های «دیگران»  ارزیابی و در بارۀ ارزش و قدر و منزلت خود بر اساس تصویری که از این راه به دست می‌آورند داوری می کنند. اینکه کودکی خود را ارزشمند می‌داند یا نه، تا حدود زیادی بسته به آن است اطرافیان و به ویژه والدین او تا چه حد از اصول و قوانین روانی و رفتاری و شیوه‌های مناسب و مؤثر بر رشد شخصیت و خصوصیات رفتاری فرزندان آگاهی دارند و چگونه با وی رفتار می‌کنند. اگر فرزندان ما گاه روحیات و رفتارهایی دارند که ما آنها را نمی‌پسندیم و یا ما را نگران می‌کنند، باید توجه داشته باشیم این وضعیت تا حد زیادی انعکاس محیط خانوادگی، آموزشگاهی و اجتماعی آنان است؛ بخش مهم و قابل توجهی از این محیط، یعنی خانواده،  به واسطه روحیات و رفتار ما شکل می‌گیرد و اگر ما بتوانیم آنها را بشناسیم، مهارت هایمان را افزایش دهیم و رفتارمان با فرزندان را مدیریت کنیم، قطعاً می‌توانیم انتظار رفتارهای مثبت، مؤثر و پسندیده‌ای را از آنان داشته باشیم. در این نوشته ضمن تبیین ویژگی ها، ابعاد و عوامل مؤثر در شکل گیری اعتماد به نفس کودکان سعی خواهد شد مهم‌ترین و مفید‌ترین روشهای پرورش و تقویت آن را برای والدین توضیح دهیم.

اعتماد به نفس چیست؟

    اعتماد به نفس مجموعۀ اعتقادات و احساساتی است که در زندگی نسبت به خود داریم، به عبارت دیگر اعتماد به نفس میزان توانایی و ارزشی است که برای خود قائل هستیم و اینکه چقدر خودمان را باور داریم.

    ریشه اعتماد به نفس در مفهوم «نفس» یا «خود» است. خود یکی از وجوه مهم و غالب تجربه ما انسانها در زندگی است. احساسی که ما از خود داریم و هویت شخصی که از خویش احساس می‌کنیم «خود» یا شخصیت ما است. ما معمولاً از خود تصور و برداشتی داریم که بر اثر تجربه ها و یادگیری‌های دوران زندگی مان ایجاد می‌شود. زمینه ها وعوامل مختلف زیستی و سرشتی، روانی و اجتماعی این تصور را شکل می‌دهند. این حالت «خود انگاره یا خود پنداره » نامیده می شود.

    تصویری که ما در زندگی از خود به دست میآوریم ملاک و مبنای اصلی ارزیابی ما از خودمان در زندگی روزمره است. اگر ما خود را فردی ارزشمند، توانا، شایسته موفقیت و اعتلا ارزیابی کنیم احساس عزت و کرامت می‌کنیم؛ حالتی که آن را «عزت نفس» می نامیم. نکته اساسی در سلامت روانی هر فرد میزان عزت نفسی است که او در زندگی نسبت به خود احساس می‌کند. عزت نفس بالا نشانه استحکام شخصیت و توانایی های وجودی هر فرد و کاهش آن علامت فقدان رشد روانی و احتمال ابتلا به مشکلات روحی و رفتاری قلمداد می‌شود.

    داشتن عزت نفس یک نیاز اساسی در زندگی انسان به ویژه در جوامع پیچیده امروز است. ما هر چه در زندگی نیازمند تصمیم گیری های بیشتر و پیچیده تر باشیم اعتماد به نفس بیشتری هم نیاز داریم و در مقابل اگر اعتماد به نفسمان کم باشد خود را در مقابل مسائل و چالش های متعدد و پیچیده زندگی امروز ناتوان تر ارزیابی می‌کنیم و لذا با محدود کردن اعمال و تصمیم ها عملاً خودمان را ناتوان تر و محدودتر می کنیم.

آثار و پیامد های اعتماد به نفس

    اعتماد به نفس کم یا زیاد می تواند آثار منفی و مثبت بسیاری در زندگی ما و یا فرزندانمان داشته باشد. این آثار و پیامدها در حوزۀ زندگی فردی و اجتماعی ما اثرات غیر قابل انکاری به جای می‌گذارند. بعضی از مهم‌ترین این پیامدها عبارتند از:

۱. قابلیت سازگاری

۲. موفقیت

۳. روابط اجتماعی مطلوب

کودکان دارای اعتماد به نفس چه ویژگی‌های روانی و رفتاری دارند؟

    اعتماد به نفس در جریان رشد کودک به وجود می آید. ریشه های اعتماد به نفس از دوران طفولیت و از طریق ارتباط سالم و سازنده او با مادر، پدرو اطرافیان نزدیک شکل می‌گیرد. شکل‌گیری اعتماد به نفس در کودک ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری او را تحت تأثیر قرار می دهد. رشد اعتماد به نفس را از مشاهدۀ بعضی رفتارهای کودکان مانند تحمل و تاب‌آوری، توانایی ایجاد ارتباط با دیگران، لذت از فعالیت‌های گروهی، خوش‌بینی، دفاعی از نظرات خود و دوام و پشتکار در انجام کارها می‌توانیم بشناسیم.

 زمینه ها و عوامل روانشناختی و محیطی اعتماد به نفس

    اعتماد به نفس یک نیاز اساسی و فطری است که ریشه در احساس نیاز ما به شایستگی دارد. هر یک از ما می‌خواهیم خود را فردی شایسته و ارزشمند احساس کنیم و برای ارزیابی این وضعیت در خودمان بعضی فرایند‌های روانی و رفتاری در ما شکل می‌گیرد.

    ما می‌خواهیم در کارهایمان خود فرمان، خود مختار و مستقل باشیم. همچنین در خود نیاز به گسترش وجود خویش را احساس می‌کنیم. به همین خاطر هر یک از ما در مناسبات اجتماعی خویش دست به ابراز وجود می‌زنیم و سعی می‌کنیم توانایی های خود را به دیگران نشان دهیم. در مقابل دیگران هم ممکن است چنین رفتاری با ما داشته باشند و لذا یک رفتار سرشتی و جبلی ما در زندگی این است که از خود نوعی سنجش و ارزیابی انجام می‌دهیم و بر اساس نتایج آن خود را تنظیم و مدیریت می‌کنیم.

    اگر فرایندهای ذکر شده به صورت طبیعی، سالم و متناسب با روند طبیعی رشد روانی و شخصیت فرد صورت گیرد، هر فردی دارای عزت نفس می‌شود و با احساس برخورداری از توانایی های لازم برای مواجهه مثبت و سازنده در برابر مسائل، اعتماد به نفس پیدا خواهد کرد.

    شکل‌گیری اعتماد به نفس از همان  دوران شیرخوارگی و قبل از دو سالگی آغاز می‌شود. در این دوران کسب مهارتهای حرکتی – شناختی و موفقیت کودک در انجام بعضی فعالیت‌های مربوط به خود مانند توانایی راه‌رفتن، غذا خوردن وصحبت‌کردن  به رشد خود باوری و اعتماد به نفس او کمک می‌کند.

در رشد اعتماد به نفس کودکان باید به نقش چهار دسته عوامل و زمینه های کلی و اساسی دقت کنیم. این چهار دسته عبارتند از:

    ۱– رشد روانی و شناختی کودک هر یک از دوره های رشد کودک وظایف رشدی خاصی دارد و باید دقت کنیم که این وظایف به خوبی تحقق یابد تا کودک بتواند مسیر رشد روانی و رفتاری را به صورتی سالم و متعادل طی کند. مثلاً در دو سال اول زندگی امنیت روانی برای کودک از هر چیز دیگر مهم‌تر است، یا استقلال و احساس هویت اصلی‌ترین موضوع برای یک نوجوان است که به دوره بلوغ وارد شده. ابعاد و جنبه های مهم در ارتباط با رشد روانی و شناختی عبارتند از:

تصویر از خود تصویری که ما از «خود» داریم با میزان اعتماد به نفس ما ارتباط دارد؛ بر آن تأثیر می‌گذارد یا از ان تأثیر می‌پذیرد. ما در زندگی روزمره به طور مستمر خود و دیگران را ارزیابی و مقایسه می‌کنیم و بر‌اساس نتایج این مقایسه‌ها در باره خویش دست به قضاوت می‌زنیم. تصویر روانی و تصویر بدنی ما یکی از جنبه‌های تشکیل‌دهندۀ اعتماد‌به‌نفس ما است. در دوران کودکی این تصاویر انعکاسی از ارزیابی‌ها و داوری‌های اطرافیان هستند. به ویژه تصویر بدنی کودکان از خودشان در میزان اعتماد به نفس آنان مؤثر است.

مکان کنترل یکی از ویژگی‌های شخصیتی در روند رشد کودک «مکان کنترل» است. مکان کنترل به این معنی است که ما تا چه اندازه می‌توانیم بر زندگی شخصی خودمان مؤثر باشیم. این وضع روانی دارای دو صورت کنترلی است؛ بیرونی و درونی.

کسانی که دارای کنترل بیرونی هستند بیشتر پیش‌آمدها را ناشی از عواملی می‌دانند که ارتباطی با تصمیمات و رفتارهای آنان ندارد و به بیان دیگر ورای کنترل فردی آنها است. این افراد بیشتر به شانس و یا تأثیر عوامل خارج از اراده و کنترل خود در موفقیت ها یا شکست‌ها اعتقاد دارند. در مقابل، افراد دارای کنترل درونی به خود مختاری و اراده، ونقش آن در موفقیت‌ها یا شکست‌ها باور دارند و خود را حاکم سرنوشت خویش می‌دانند (شیبانی و اخوان تفتی، ۱۳۸۹). معمولاً دیده شده دانش آموزانی که دچار افت تحصیلی یا عدم موفقیت در زندگی فردی یا اجتماعی هستند ضمن دارا بودن عزت نفس پایین، بیشتر مکان کنترل بیرونی دارند. اگر کودک شکست های خود را به عوامل بیرونی نسبت دهد، بدیهی است خود را در مقابل آنها مسئول نمی‌داند و برای جبران آنها تلاش نمی‌کند و یا این تلاش ها را بی فایده تلقی می‌کند.

رشد مهارتهای تفکر و رفتار کودکان به اندیشیدن و پرسشگری در باره مسائل مختلف علاقه‌مند هستند. آنها همچنین دوست دارند در بارۀ موضوعات پیرامون خود اظهار‌نظر کنند. این تمایل را به خوبی می‌توانیم در گفتگوهای بین کودکان و نوجوانان هنگام بحث و تبادل نظر در بارۀ مسائل مختلف مشاهده کنیم. هرچه کودک در ابراز نظر و اندیشه های خود آزادتر باشد هم مهارت های فکری و هم اعتماد به نفس او تقویت می‌شود. یادگیری مهارت‌های اجتماعی کودکان و نوجوانان نیز بر رشد اعتماد به نفس آنان تأثیر مثبت دارد. این تأثیر هم در پسران و هم در دختران مشاهده شده است (جلالی و نظری، ۱۳۸۷).

آموزش مهارت‌هایی همچون تفکر خلاق، حل مسئله، ابراز وجود، ارتباط بین فردی از طریق برنامه‌های آموزش رسمی، فعالیت های فوق‌برنامه، و نیز الگوها و روش‌های رفتاری والدین در خانه می‌تواند به افزایش توانمندی‌های فکری و رفتاری کودکان و در نتیجه افزایش اعتماد به نفس آنان کمک کند.

    ۲-الگوها و برنامه های آموزشی و تربیتی کودکان در خانواده و سپس در مدرسه آموزش های مستقیم و غیر مستقیمی دریافت می کنند که بر آنان اثر تربیتی دارد. والدین و اعضای و همزادان بزرگتر معمولاً نخستین الگوهای فکری، احساسی و رفتاری کودک هستند و خانواده نخستین محیط ارائه این الگوها است. کودکان از والدین، به ویژه والد هم جنس الگوی احساسی و رفتاری می گیرند و لذا اگر پدر یا مادری مشاهده می کنند کودکی اعتماد به نفس زیادی دارد و یا برعکس اعتماد به نفس او پایین است به جا است به میزان اعتماد به نفس خود توجه کنند. این رابطه در بعضی مطالعات تجربی نیز تأیید شده است. مثلاً در یک پژوهش در باره رابطه اعتماد به نفس مادران و فرزند دختر آنان (شریفی و همکاران، ۱۳۹۰) مشاهده شد مادرانی که اعتماد به نفس پایینی دارند معمولاً دخترانی هم با اعتماد به نفس پایین دارند و در مقابل عزت نفس بالای مادران می تواند به معنای عزت نفس بالا در دختران آنها باشد.

    ۳– مهارتهای تربیتی والدین و مربیان عمل تربیت کار مربیان به معنای عام، از جمله پدران و مادران، است. این والدین شایسته هستند که فرزندانی شایسته تربیت می کنند. به همین خاطر مهارت های فکری و شناختی و توانایی های ارتباطی آنان یک عامل زمینه های مهم در رشد اعتماد به نفس فرزندان آنها است. دانش افزایی و بهسازی رویه های رفتاری و تقویت مهارت های فرزند پروری والدین از جمله پیش شرط های تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس کودکان است.

    ۴–  رعایت حقوق کودکان شاید بیان این نکته که رعایت حقوق کودک عاملی زمینه ای برای رشد اعتماد به نفس او است کمی دور از ذهن و عجیب به نظر برسد، ولی واقعیت آن است که نا برابری جایگاه کودک در تعامل با بزرگسالان است که باعث تضییع بسیاری از حقوق انسانی او می شود و همین امر کرامت و رشد او را به مخاطره می افکند. دفاع از حقوق کودکان و تدوین منشور حقوق آنان و الزام کشورهای جهان به امضای کنوانسیون های حقوق کودک توسط سازمانهای بین المللی از این جهت قابل  توجه است.

برخی عوامل و زمینه ها نیز منجر به کاهش اعتماد به نفس کودک می شوند. شناخت این عوامل و چگونگی تأثیر آنها می تواند خانواده ها را در جلوگیری از اثرات مخرب آنها یاری کند. بعضی از مهم ترین این عوامل عبارتند از:

 اختلال در ساختار و روابط خانوادههر گونه آسیب در ساختار خانواده یا روابط نا سالم و معیوب را باید به عنوان یک عامل احتمالی زمین ساز برای کاهش اعتماد به نفس کودک تلقی کنیم و نگران پیامد های منفی ان باشیم. خانواده های از هم پاشیده، تک والدی، ترمیم شده و یا خانواده هایی که به هر شکل در معرض آسیب قرار گرفته اند چون فضای امن روانی کودک را مختل می کنند به رشد شخصیت و توانایی ها و کفایت های او لطمه می زنند. چنین کودکانی به طور نا خواسته باید در مقابل فشارهای روانی و اجتماعی ناشی از آسیب در خانواده عکس العمل نشان دهند و چون بعضی توانایی ها و آمادگی ها را برای مقابله با این فشارها ندارند آسیب پذیر می شوند.

مشکلات اقتصادی، اجتماعی- وضعیت اقتصادی- اجتماعی از جمله عوامل مؤثر بر چگونگی و میزان رشد اعتماد به نفس کودکان است. پایگاه اقتصادی- اجتماعی یک عامل یا معیار برخورداری از قدرت، احساس شایستگی و توانمندی و آزادی عمل است.

بد رفتاری و تنبیه کودکتنبیه بدنی کودک در مواقعی که مرتکب خطایی می شود. تنبیه روانی او؛ مانند اینکه با جملاتی از این قبیل با کودک رفتار کنیم: « این کار تقصیر تو بود، دیگه دوستت ندارم» ، « من دیگه با تو حرف نمی زنم». این شیوه رفتار با کودک احتمال شکل گیری حالت های انفعالی و تمایل به اجتناب از برخورد با مشکلات را در کودک افزایش می دهد و از رشد اعتماد به نفس او می کاهد.

مادران که معمولاً بار سنگین تری در تربیت کودکان به دوش دارند بیشتر در معرض استفاده از شیوه های مذکور هستند. گاهی مادران تصور می کنند دیگر فرزندشان بزرگ شده و اگر در انجام کاری سستی یا لجبازی می کند سر ناسازگاری یا خصومت دارد و لذا به عنوان آدم بزرگ و با متهم کردن یا انگ زدن به او با وی برخورد می کنند. چنین کودکانی از خود تصیری منفی به دست می آورند و همین امر از رشد اعتماد به نفس آنان جلوگیری می کند.

سازو کارهای روانی شکل گیری اعتماد به  نفس یا اختلال در آن

            عوامل و زمینه های مؤثر در شکل گیری اعتماد به نفس که به آنها اشاره شد در ساختارشخصیتی هر فرد در یک سازو‌کار واحد و منسجم و بر اساس اصول اساسی فرایند ارضای نیاز و شکل گیری رفتار رخ می دهند. شناخت این سازو‌کارها در به دست آوردن تصویری واحد و یکپارچه از شکل گیری رفتارهای سالم یا معیوب و در‌نتیجه آگاهی از چگونگی رشد اعتماد به نفس کودکان کمک می‌کند.

نیازهای‌فطری (ذاتی) منشأ رفتارهای ما هستند و هدف‌های ما در زندگی تحت تأثیرات آنها شکل می‌گیرند. اساس نیازهای هر انسان گسترش و اعتلای وجود خویش است و هر یک از ما می‌خواهیم اطمینان یابیم که در زندگی خود هم پیشرفت در عرصه‌های مختلف داریم وهم به صورت دائم و مستمر اوج می‌گیریم و به اصطلاح بالا می‌رویم. این کشش در انسان ذاتی است و هر گاه حس کند مانعی بر سر راه پیشرفت او وجود دارد، با نهایت توان خود تلاش می‌کند آن را از سر راه بر دارد و یا از آن عبور کند.

نیاز‌های فطری در زندگی ما به صورت سه نیاز یا انگیزۀ اساسی بروز می‌کنند (ریو، ۱۳۸۵.) شایستگی، خودمختاری و ارتباط سه نیاز ذاتی هر انسان است که نیروی لازم برای هر گونه تلاش روانی و رفتاری را فراهم می‌آورند.

-نیازهای اکتسابی یا اجتماعی  صورت‌های اجتماعی یا نشانگان نیازهای فطری انسان هستند. به این معنی که تحت تأثیر محیط و عواملی همچون تربیت یا شرایط اجتماعی و فرهنگی، صورت‌هایی از انگیزه‌ها یا نیازها را در افراد مشاهده می‌کنیم که انگیزه‌های اجتماعی یا اکتسابی ما هستند. تعداد این انگیزه‌ها زیاد  است و شکل ها‌ی آنها ممکن است به تناسب شرایط و اثرات محیطی و اجتماعی متنوع و متفاوت باشد. به عنوان مثال عزت نفس، اعتمادبه‌نفس، رقابت‌جویی و انگیزۀ پیشرفت و موفقیت از مواردی هستند که نشانه‌هایی از احساس ارزشمندی و شایستگی در ما ایجاد می کنند و یا خود ابرازی، قدرت و منبع کنترل درونی  شاهدی بر آزاد و خود مختار بودن ما هستند و یا ارضای نیازهای پیوند جویی و محبت و خودافشایی در ما این اطمینان را به وجود می‌آورند که روابط اطمینان‌بخشی با محیط زندگی خود داریم.

هدایت گرها مجموعه ای از متغیر ها و عوامل هستند که نوع و مسیر رفتار را شکل می‌دهند و یا بر آن تأثیر می‌گذارند. در مقابل نیازها یا انگیزه‌ها که نیروی عمل انسان را تعیین می‌کنند، هدایت‌گرها مشخص کنندۀ جهت و مسیر رفتار او هستند. این عوامل تأثیر گذار هم ویژگی‌های فردی‌اند (مثل هوش و توانایی های ذهنی و یادگیری‌ها) و هم محیطی و اجتماعی (مانند اثرات اجتماعی و فرهنگی).

    اینکه فردی در رفتار خود در جهت نیل به یک هدف یا خواسته در زندگی موفق شود یا خیر، بستگی به تأثیر هماهنگ و مجموعه‌ای از عوامل و زمینه ها دارد که نمودار ذکر شده تصویری کلی از آن است. عواملی که از آنها به عنوان عوامل مؤثر بر رشد یا کاهش عزت نفس و اعتمادبه نفس  نام برده شد در این موفقیت یا عدم موفقیت تأثیر دارند. لذا به عنوان مربی و پرورشکار باید ضمن تلاش برای ترسیم تصویری یکپارچه و منسجم از این سازوکارِ عمل ببینیم  در ارتباط با کدام یک از این عوامل و چگونه می توانیم اقدام آموزشی یا پرورشی مناسبی انجام دهیم تا اعتماد به نفس کودکان تقویت شود. بخشی از این اقدام می‌تواند در فرایندشکل‌گیری و وتقویت احساس اعتماد به‌نفس به عنوان نشانه‌ای از احساس شایستگی و ارزشمندی کودک در محیط زندگی باشد و بخشی نیز برنامه ها و اقدام‌های تربیتی است که برای رشد توانایی های ذهنی و هوشی، افزایش یادگیری ها و تجربه های مثبت و مفید کودک در زندگی و مراقبت در کنترل و هدایت محیط فرهنگی و اجتماعی است که کودک در آن زندگی می‌کند.

منابع:

  • آنجلیس، باربارا (۱۳۸۳). اعتماد به نفس، دست یابی به آن و زندگی با آن. ترجمه شهرزاد لولاچی. نشر اوحدی
  • ایروانی، محمد رضا و ابراهیمی، جعفر (۱۳۸۸). بررسی ربطه میان مهارت های اجتماعی و اعتماد به نفس در دختران فراری. نشریه جامعه شناسی. سال اول. شماره سوم
  • ببران، صدیقه و اخوان طباطبایی مهرنوش سادات (۱۳۹۰). بررسی نقش و تأثیرات استفاده از تلفن همراه بر دختران دانش آموز دبیرستانی. فصلنامه فرهنگ ارتباطات. سال اول شماره اول
  • بحرینی، مسعود؛ محمدی باغملایی، مسعود؛ زارع، محمد علی و شهامت، شهره (۱۳۸۴). تأثیر آموزش ابراز وجود بر میزان اعتماد به نفس دانشجویان پرستاری. مجله ارمغان دانش. سال دهم. شماره ۳۷.
  • جلالی، داریوش و نظری آذر (۱۳۸۸). تأثیر آموزش الگوی یادگیری اجتماعی بر عزت نفس، اعتماد به نفس، رفتارهای خود ابرازی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان کلاس سوم دوره راهنمایی. مجله تحقیقات علوم رفتاری. دوره ۷. شماره ۱.
  • حسینی طباطبایی، فوزیه و قدیمی مقدم، ملک محمد (۱۳۸۶). بررسی علل پیشرفت تحصیلی دختران در مقایسه با پسران استانهای خراسان رضوی، شمالی و جنوبی. مجله دانش و پژوهش. دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان اصفهان. شماره پانزدهم.
  • رایس، فیلیپ (۱۳۸۷). رشد انسان. ترجمه مهشید فروغان. انتشارات ارجمند.
  • ریو، جان مارشال (۱۳۸۵). انگیزش و هیجان. ترجمه یحیی سید محمدی. تهران. نشر ویرایش.
  • شریفی، خدیجه؛ مسعودی علوی، نگین؛ تقربی، زهرا؛ سلوکی، زهرا؛ عسکریان، فاطمه سادات و اکبری، حسین (۱۳۹۰). بررسی رابطه عزت نفس مادران و دختران نوجوان آنها. فصلنامه فیض. دوره پانزدهم. شماره ۴.
  • شولتز دوان و شولتز سیدنی آلن (۱۳۸۹ )، نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران، نشر ویرایش.
  • شیبانی، ام البنین و اخوان تفتی، مهناز (۱۳۸۹). اثر بخشی آموزش مکان کنترل بر اساس رویکرد شناختی بر اعتماد به نفس دانش آموزان دختر دچار افت تحصیلی. مجله تحقیقات علوم پزشکی زاهدان. دوره ۱۲. شماره ۵.
  • نلسون، ریتاو ایکس و ازرائیل، آلن سی (۱۳۶۷). اختلال های رفتاری کودکان. ترجمه محمد تقی منشی طوسی. معاونت فرهنگی استان قدس.
  • نوروزی، رضا علی و درخشنده، نگین (۱۳۸۶). بررسی اثرات کار فلسفی با کودکان از دیدگاه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر اصفهان. فصلنامه نوآوری های آموزشی. سال ششم. شماره ۳۲.
  • ولف، سولا (۱۳۶۹). کودک وفشارهای روانی. ترجمه مهدی قراچه داغی. انتشارات رشد

پیام بگذارید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

X